حکمت و فلسفه زندگی بشر در تحریک پذیری عواطف
بدون شک تصویر ارائه شده از انسان در انسانشناسی ارتباط مستقیم با موجودیت علوم انسانی دارد؛
چرا که هیچ علم انسانی بدون شناخت انسان به وجود نمیآید. در واقع انسانشناسی از جهت تأمین اصل موضوعی برای علوم انسانی مانند:
حکمت، کلام، ادبیات، هنر، اقتصاد، سیاست، جامعه شناسی، روانشناسی و... دارای اهمیت است.
به عنوان مثال اگر ما منکر وجود سرشت مشترک بین انسانها شویم از آنجا که در این فرض، انسان یا حیوانی پیچیده خواهد بود
که با توسعه علوم حیوانی میتوان به شناخت قوانین حاکم بر انسانها و رفتار و روابط آنها دست یافت و یا اینکه هر انسانی موجودی منحصر به فرد و با دنیایی متفاوت از انسانهای دیگر تلقی میشود که در این صورت، نمیتوان با بررسی یک نمونه یا نمونههایی از آن و کشف قوانین حاکم بر هر یک به قانونی عام و فراگیر نسبت
به دیگر انسانها دست یافت و در نتیجه علوم انسانی به مفهوم رایج آن بیمعنی خواهد بود.
https://canvas.uw.edu/eportfolios/64394/propolis/ |
https://courseworks2.columbia.edu/eportfolios/1967/canada/ |
اگر عقل فلسفی فردی تقویت شود میتواند قوه خیال خود را مدیریت کند و در جای خود، هنرمند خوبی خواهد شد.
زیربنای عنصر هنر و ادبیات به وسیله قوه خیال است اگر قوه عاقله فردی تقویت شده باشد خیال را در جای خود قرار میدهد.
یادمان باشد خیال را نمیتوانیم حذف کنیم اما باید مدیریت شود.